در دوره ليسانس، بچه مثبت هايي داشتيم عاشق مكتب كه محبوب اساتيد و مديران بوده و در پاچه خواري علمي همي گوي سبقت از شاگردان انيشتين و زكرياي رازي بربوده و در خوارانيدن پاچه علمي استاد بر يكديگر پيشي مي جستند. مكان جغرافيايي ايشان در كلاس همواره در ميز و نيمكتها و صندليهاي جلو بوده، چرا كه از اين طريق به پاچه استاد نزديكتر شدندي و بر كار خود موفقتر.
روزي از روزها، دير سر كلاس رسيديم و صندليهاي عقب مملو از جمعيت يافتيم!! ناچار راه صندليهاي جلو در پيش گرفته و كنار بچه مثبت هاي مذكور نشستيم.
كه ناگاه استاد معزز نه گذاشت و نه برداشت و خطاب به ما گفت با جلو نشستن كه آدم زرنگ نميشود!!!
اينجا بود كه پي به بصيرت استاد فرزانه برده و خواستم همي خود را از پنجره طبقه چهارم ساختمان به پائين افكنم
گويي اين جلو نشستنها هم به ما نيامده!!!
هاتف
كه ,جلو ,استاد ,پاچه ,بچه ,صندليهاي ,به ما ,و صندليهاي ,و در ,بچه مثبت ,جلو نشستن
درباره این سایت